در مدتي كه تهران نبودم، حسابي كارهايم روي هم تلمبار شده. از طرفي ديگر سفارشات خارج از كارهاي روزنامه هم كه ماشاءالله كم نيست. هر كسي التماس دعايي دارد. يكي طراحي آرم ميخواهد و ديگري روي جلد مجلهاي. برادرم هم كه تا مرا در خانه با يك ليوان چاي ميبيند، ياالله، ميگويد تو كه كار نداري و مجبورم ميكند در كارهايش كمكش كنم. او روي يك پروژه انيميشن كار ميكند و بعضي وقتها در ليآت كمكش ميكنم. ديگر وقتي براي چند خط نوشتن در وبلاگم نميماند راستش. ولي خب زياد نميگذارم اينجا را خاك بگيرد.
**********************
اين روزها ايران سرگرم بررسي پيشنهاد اروپاست و آناني كه دنبال ميكنند ماجرا را منتظرند تا ببينند كه ايران چه ميكند با مشكلي كه گريبانش را گرفته است. يكي هم خودم كه عجيب منتظرم. روز مراسم سالگرد وفات خميني آيت الله خامنهاي آنقدر شعار داد و دنيا را تهديد كرد كه نميدانم چه وجهي دارد ديگر بررسي پيشنهاد. يعني با اين همه شعار و شاخ و شانه كشيدن، ايران از غنيسازي اورانيوم دست برميدارد؟ من مطمئن هستم كه هيچ سياستمداري درباره آينده ايران توان پيشبيني درست ندارد. به نظرم حتي عاليترين ردههاي مملكتي نيز در يك تضاد و سردرگمي به سر ميبرند، چه برسد به ما.
اما به نظرم عاقل ترين دولتمرد ايران در حال حاضر لاريجانيست. او موافق توقف موقت غنيسازي اورانيوم در داخل است. اما من بر اين اعتقادم كه جرئت آشكار گويياش را ندارد. بارها خواسته شرايط را زيركانه به سمت پيشنهاد روسيه ببرد اما هر بار با شعارهاي تند ديگر مقامات روبرو و مجبور به سكوت شده است. به همين خاطر است كه ميگويم تضاد در سطوح بالاي حكومت هم رخنه كرده. ترس از عواقب تحريم و انزوا بدجوري آنها را دو دل كرده؛ اما وقتي حكومتي سياستش را برمبناي دوئل پايه ريزي كند، يا برد نصيبش ميشود يا باخت كه فكر ميكنم دولت احمدي نژاد بازنده محض خواهد بود. در واقع احمدي نژاد ديگر شانسي براي مساوي و يا به قول لاريجاني برد- برد ندارد كه اساسا در ماهيت دوئل نيست. دولت خاتمي با تدبير حسن روحاني به اين مهم رسيده بودند و براي جلب اعتماد جهاني داوطلبانه غني سازي را متوقف كردند كه به نظرم رفتار دولت خاتمي و تيم فرستاده رهبري عجيب امريكا را به انزوا كشيده بود و اروپا را در مقابل آنان قرار دادند اما امروز ميبينيم كه به بركت دولت مهرورز، اروپا نيز در جبهه امريكا افتاده و اجماعي جهاني بوجود آمده عليه ايران كه خوب تقريبا هيچ شانسي براي برد احمدينژاد در دوئل با دنيا وجود ندارد.
در اين باره حرف بسيار است اما حوصلهام كم.
**********************
اين روزها ايران سرگرم بررسي پيشنهاد اروپاست و آناني كه دنبال ميكنند ماجرا را منتظرند تا ببينند كه ايران چه ميكند با مشكلي كه گريبانش را گرفته است. يكي هم خودم كه عجيب منتظرم. روز مراسم سالگرد وفات خميني آيت الله خامنهاي آنقدر شعار داد و دنيا را تهديد كرد كه نميدانم چه وجهي دارد ديگر بررسي پيشنهاد. يعني با اين همه شعار و شاخ و شانه كشيدن، ايران از غنيسازي اورانيوم دست برميدارد؟ من مطمئن هستم كه هيچ سياستمداري درباره آينده ايران توان پيشبيني درست ندارد. به نظرم حتي عاليترين ردههاي مملكتي نيز در يك تضاد و سردرگمي به سر ميبرند، چه برسد به ما.
اما به نظرم عاقل ترين دولتمرد ايران در حال حاضر لاريجانيست. او موافق توقف موقت غنيسازي اورانيوم در داخل است. اما من بر اين اعتقادم كه جرئت آشكار گويياش را ندارد. بارها خواسته شرايط را زيركانه به سمت پيشنهاد روسيه ببرد اما هر بار با شعارهاي تند ديگر مقامات روبرو و مجبور به سكوت شده است. به همين خاطر است كه ميگويم تضاد در سطوح بالاي حكومت هم رخنه كرده. ترس از عواقب تحريم و انزوا بدجوري آنها را دو دل كرده؛ اما وقتي حكومتي سياستش را برمبناي دوئل پايه ريزي كند، يا برد نصيبش ميشود يا باخت كه فكر ميكنم دولت احمدي نژاد بازنده محض خواهد بود. در واقع احمدي نژاد ديگر شانسي براي مساوي و يا به قول لاريجاني برد- برد ندارد كه اساسا در ماهيت دوئل نيست. دولت خاتمي با تدبير حسن روحاني به اين مهم رسيده بودند و براي جلب اعتماد جهاني داوطلبانه غني سازي را متوقف كردند كه به نظرم رفتار دولت خاتمي و تيم فرستاده رهبري عجيب امريكا را به انزوا كشيده بود و اروپا را در مقابل آنان قرار دادند اما امروز ميبينيم كه به بركت دولت مهرورز، اروپا نيز در جبهه امريكا افتاده و اجماعي جهاني بوجود آمده عليه ايران كه خوب تقريبا هيچ شانسي براي برد احمدينژاد در دوئل با دنيا وجود ندارد.
در اين باره حرف بسيار است اما حوصلهام كم.