از معدود دفعاتي ست كه از مرگ انساني خوشحال ميشوم. عكسهاي منتشر شده از جسد زرقاوي را كه ديدم، احساس خوبي به من دست داد كه شر تروريستي خطرناك كم شد. يادم نميرود آن شبي را كه ياران زرقاوي چطور وحشيانه سر يك آمريكايي را از بدنش جدا كردند و روي سينهاش گذاشتند. اما نميدانم در كل چرا به ماجرا كمي مشكوك هستم. آن از دستگيري صدام بود كه در مقطعي حساس اتفاق افتاد و تبليغي شد براي دولت بوش و اكنون حمله به محل اختفاي زرقاوي درست يك روز قبل از تكميل ليست كابينه عراق. به نظرم نيروهاي امريكا از قبل محل اختفاي زرقاوي و همدستانش را ميدانستند و منتظر دستور بودند از بالا تا به موقعاش به او حمله كنند. در واقع برگ برندهاي بود زرقاوي در دستان دولت بوش.
**********************
امروز صبح كه كنفرانس خبري زنده نوري مالكي و خليلزاد را از بيبيسي ميديدم، يك لحظه از رفتار خبرنگاران حاضر در كنفرانس خجالت كشيدم. نميدانم به چه دليل يك خبرنگار بايد احساساتي شده و بعد انتشار خبر مرگ زرقاوي شروع به كف زدن و هلهله كند. واكنش خبرنگاران به خبر مالكي آنقدر براي مالكي و نماينده ارتش امريكا و خليلزاد غيرمعمول بود كه آنها يك لحظه جا خوردند و اين تعجب كاملا در تصوير مشهود بود. آنان نيز مجبور شدند خبرنگاران را همراهي كنند.
**********************
بعد از مرگ زرقاوي خيلي به آرامش عراق اميدوار شدهام. اميدوارم مردم عراق هر چه سريعتر به آرامش برسند؛ به اندازه كافي هزينه پرداخت كردهاند. اغتشاشگران بومي كه اغلب سني هم هستند و از طرف دولت صدام حمايت ميشدند چون منافع نامشروع سياسي و اقتصادي شان از بين رفته بود، حمايت مالي بسياري از نيروهاي القاعده ميكردند كه با مرگ رئيس منطقه عراق اين شبكه تروريستي، بسيار سرخورده و ضعيف خواهند شد. اين بزرگترين دستاورد مرگ زرقاوي خواهد بود كه خيلي اميدواركننده است برايم.