سي سال پيش در چنين روزي پنج دقيقه ديرتر از برادرم به دنيا آمدم. به نظرم دوقلوها خيلي آدمهاي خوشبختي هستند. من هم يكي از آنان هستم. خيلي خوشحالم كه من و برادرم دوقلو هستيم. فكرش را بكنيد يك نفر مثل خودتان و شبيه خودتان هميشه و همه جا كنار شماست. انگاري يك روح در دو جسم است. مخصوصا كه دوقلوي همسان هم باشند مثل من و فرشيد.
خيلي برادر دوقلويم را دوست دارم. راستش بيشتر از خودم. سي سال كنار هم بوديم و با هم بزرگ شديم. در همه حال پشت هم بوديم و ساپورتر يكديگر. خيلي خاطره در اين سي سال داريم. از دوره كودكي گرفته تا امروز كه چه ماجراهايي درست كرديم. چقدر اطرافيان را سر كار گذاشتيم؛ حتي پدر و مادرمان را. شايد اگر بخواهم خاطرات دوقلويمان را بنويسم يك كتاب قطور بشود.
پدرم ميگفت وقتي من و فرشيد يكي-دو ساله بوديم آنقدر به هم شبيه بوديم كه تشخيصمان تقريبا غير ممكن بوده. مثلا وقتي من مريض ميشدم، نميدانستند به كداميك بايد دارو بدهند. اغلب اشتباه ميكردند طوري كه به فرشيد جاي من دارو ميدادند. چند روز بعد مي ديدند كه فرشيد دارد معلق ميزند و من روز به روز مريض تر مي شوم!!! شوخي كردم، ولي خب از اولش هم تشخيصمان خيلي سخت بود. پدرم ميگفت چارهاي نبود جز اينكه برايتان علامت بگذاريم.
من و فرشيد هر دو در دانشگاه هنر درس خوانديم. فرشيد نقاشي خواند و من گرافيك. هر دو هم در يك دانشگاه بوديم. حدودا هشت سال پيش كه من سال آخر دانشگاه بودم و فرشيد سال اول، يك روز استاد من ميرود شركتي كه فرشيد در آنجا كار ميكرد. فرشيد از جلويش رد ميشود و چون نميشناخته استادم را، خب طبيعتا سلام نميكند. استادمان سخت ناراحت ميشود و به رفيقش كه همكار برادرم بود، ميگويد اين پسر شاگرد من است و تا مرا ديد رويش را برگرداند. فردا در دانشگاه حسابش را ميرسم! همكار فرشيد هم ميگويد شايد برادرش شاگرد تو است و حتما اشتباه گرفتهاي. و استاد پاسخ ميدهد كه نميخواهد هواي همكارت را داشته باشي! برادر كه اينقدر شبيه نميشود. اصلا او مگر برادر دارد؟ و همكار فرشيد هم يك ساعت برايش توضيح ميدهد كه بابا! اين دو دوقلو هستند و خيلي به هم شبيه. قطعا فرهاد شاگرد تو است. و وقتي فردايش استادم از من پرسيد، جوابش دادم كه شما نصف سيب را ديدهايد و نصف ديگرش من هستم!
بگذريم كه از اين دست اتفاقات به اندازه موهاي سرمان برايمان افتاده است. بماند چقدر در مدرسه سر معلمها را كلاه گذاشتيم و جاي همديگر امتحان داديم. خلاصه كه عالمي دارد اين دوقلويي. خيلي زيباست. امروز كه بيست و سوم مهر ماه است و روزتولد من و برادرم، بهانهاي شد تا چند خطي مختصر در اينباره بنويسم.