Saturday, September 30, 2006

نامه محرمانه خميني

بخش اول نامه خميني و لينكش را مي‌گذارم براي كساني كه حرف هيچ كس جز خودشان را قبول ندارند. بخوانند و پي ببرند كه چه كسي دهه شصت رهبر ما بوده. رهبري كه جنگ را شخصا ادامه داد و آنقدر سماجت كرد تا سرانجام با خفت و خواري مجبور به نگاشتن چنين نامه‌اي شد. هيچ گاه از اين حرف عقب‌نشيني نمي‌كنم كه خميني لياقت ولايت مطلقه فقيه را نداشت.
يك نكته را هم بگويم؛ چقدر راستي‌ها از انتشار اين نامه محرمانه خشمگين هستند. حرف‌هاي سردبير روزنامه رسالت را حتما بخوانيد.

اصل نامه سانسور نشده آيت الله خمينی درباره پذيرش آتش بس در جنگ ايران و عراق
بسم الله الرحمن الرحيم
با ياری خداوند و با سلام و صلوات به انبيا بزرگوار الهی و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين، حال که مسوولين نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌‏باشند، صريحا اعتراف می‌‏کنند که ارتش اسلام به اين زودی‌‏ها هيچ پيروزی به دست نخواهند آورد و …
ادامه مطلب...

Wednesday, September 27, 2006

يك توضيح كوچك و خودماني

راستش به توصيه يكي از دوستان روزنامه‌نگار مطلب خميني را برداشتم. اما بعد با خودم فكر كردم كه خب كه چي؟ اصلا براي چه ديگر وبلاگ نويسي مي‌كنم؟ مگر وبلاگ غير اين است كه مي‌تواني بي‌تكليف و ‌اجازه كسي بنويسي؟! به همين خاطر تصميم گرفتم يا مطلبي را اصلا پابليش نكنم يا اگر پست شد ديگر مثل دفعه قبل برندارم. از صبح كه اين كار را كردم عجيب احساس بدي داشتم. احساس خودسانسوري خيلي بد است. يك جور خيانت به خود است. يك بار هم سال گذشته به دستور مديرمسئول روزنامه‌اي كه در آن كار مي‌كنم قسمتي از مطالب وب‌نامه[وبلاگ قبلي‌ام] را برداشتم و خيلي احساس بدي بعد از آن به من دست داد.
چندي پيش نوشتم كه وبلاگ‌نويسي با اسم واقعي يعني بازي با تمساح. يعني دهان تمساح را باز كني و سرت را ميان آرواره‌هايش قرار دهي. حال هر لحظه ممكن است اين تمساح لعنتي دهانش را ببندد. چقدر ترسناك مي‌شود مخصوصا كه به دنبال شهرت و يا پناهندگي و گرفتن كمك درسي در فلان دانشگاه اروپايي يا امريكايي هم نباشي و صرفا براي دل خود بنويسي.
به هر حال پست حذف‌ شده را در پستي جديد پابليش كردم تا بر ترس خود غلبه كنم و به خودم هشدار دهم كه يا وبلاگ‌نويسي را كنار بگذار! و يا اگر مي‌خواهي بنويسي، بي‌اجازه كسي بنويس؛ مثل تمام دو-سالي كه در دنياي مجازي نوشته‌ام.

سندي بر ناتواني آيت‌الله خميني


روز گذشته خبري از هاشمي منتشر شد كه بسيار درخور توجه است. هاشمي در گفت‌و‌گو با بخش خبر راديو از هشت سال جنگ و علت ادامه آن بعد از فتح خرمشهر حرف‌هاي جالبي زده‌ است.
ايشان در صحبت‌هايش علت اصلي ادامه جنگ را متوجه آيت‌الله خميني مي‌كند و مي‌گويد: "امام فرمودند كه هيچ كس از آتش بس صحبت نكند و اين جنگ بايد تا اهدافي كه داريم ادامه يابد."
هاشمي در ادامه از دلايل پذيرش قطعنامه، دليلي اصلي را عدم توان مالي دولت عنوان مي‌كند و مي‌افزايد كه "بودجه دولت واقعاً كشش اين جنگ را نداشت و دولت رسماً به امام (ره) نامه نوشت كه نمي‌توانيم، همچنين در همين موضوع درخواست بودجه از طرف نيروهاي رزمنده زياد شد و البته حق آنها نيز بود و فرمانده سپاه نامه‌اي به امام نوشت و ليست بزرگي از لوازم مورد احتياج داد كه ليست آنچنان بزرگ بود كه امام (ره) فرمودند كه يك ابرقدرت هم نمي‌تواند آن را تهيه كند."
سخنان هاشمي كه با عنوان ناگفته‌هاي هاشمي از جنگ منتشر شده است با توجه به نقل قول‌هايي كه از خميني كرده است، به نظر شما چه چيزي را روشن مي‌كند؟ به عقيده شما ناتواني آيت‌الله خميني در رهبري و اداره مملكت را نمي‌رساند؟ به اين مهم توجه داشته باشيد كه نقل قول‌ها از يكي از نزديكان به رهبر و برجسته‌ترين مقام مملكتي در آن زمان مطرح شده است.
به نظر من حرف‌هاي هاشمي آشكارا اين پيام را به ما مي‌رساند كه آيت‌الله خميني اشتباه بزرگي مرتكب شد و ايران و ايرانيان را با دستور مستقيم‌اش به ادامه جنگ، به سرافكندگي و شكست و فقر سوق داد. در واقع سخنان هاشمي نشان مي‌دهد كه خميني نشان ولايت مسلمين را نداشته و طبق قانون شرع كه ولي فقيه بايد بسيار آگاه و دورانديش و مسلط به حكومت داري در عصر غيبت باشد، او مملكت را با خطاهاي بسيار به فلاكت كشاند.
به عقيده من سخنان اخير هاشمي سندي خواهد بود براي نسل‌هاي آينده كه دريابند كه چرا آيت‌الله خميني توان رهبري و ولايت را نداشت.

Tuesday, September 26, 2006

[...]

[...]

توضيح: چاره‌اي نبود. بايد برمي‌داشتم.

Monday, September 25, 2006

ماه مبارك

"مي‌گم يه ماه فقط مي‌خوري و مي‌خوابي‌ها! مگه نه مبارك؟"

Sunday, September 24, 2006

دوپينگ


شرم‌آور است! 9 نفر از يازده وزنه‌بردار عضو تيم ملي وزنه‌برداري ايران دوپينگ كرده‌اند و به همين دليل فدراسيون وزنه برداري به دستور فدراسيون بين‌المللي اردوي تيم ملي را تعطيل كرد.
متن كامل خبر را بخوانيد...

Tuesday, September 19, 2006

از اين به بعد به جاي موسيقي "پاپ" خواهم گفت: موسيقي "گل‌محمدي".

Wednesday, September 13, 2006

مي‌پرسند...

مي‌پرسند چرا حيوانات در ايران موجب تعطيلي روزنامه‌ها مي‌شوند. خب خيلي مشخص است؛ به اين خاطر كه حيوانات بر ما حكومت مي‌كنند. مگر غير اين است؟

Monday, September 11, 2006

نگراني حكومت و توقيف شرق


گذشته از اينكه كاريكاتوريست آماتور روزنامه شرق در نهايت حماقت چنين كاريكاتوري را كشيده و بهانه مناسبي دست حكومت داده است و همچنين عدم دقت لازم مسئول صفحه و سردبير روزنامه شرق، به نظر من حكومت ايران در حال آماده‌سازي فضاي مورد نظر خود در داخل براي هفته‌هاي آتي است.
توقيف روزنامه شرق هم يكي از همين بسترسازي‌هاست. البته مجلات و روزنامه‌هاي ديگري هم در ليست حكومت قرار دارند. آنان قصد دارند براي روزهاي آينده نشريه مستقلي نباشد چون در مذاكرات هسته‌اي به بن‌بست خورده‌اند و تهديد دنيا را هم جدي گرفته‌اند و چاره‌اي جز عقب‌نشيني ندارند اما با شعارهايي كه عملا در اين سه چهار سال در داخل كشور داده‌اند، راه برون رفت از مخمصه هسته‌اي را تقريبا بر خود بسته‌اند و لذا در روزهاي آينده خواهيم ديد كه به هيچ روزنامه مستقلي اجازه انتشار نخواهند داد. اگر هم بدهند، تحت كنترل شديد حكومت.
اين روزها ميزان نامه‌هاي محرمانه ارسالي از شوراي امنيت ملي براي روزنامه‌ها به شدت افزايش يافته است.
آن طور كه از شواهد پيداست ايران تنها راه را در فشار داخلي ديده است. ضمنا اروپا را هم خسته‌تر از آن مي‌بيند كه بخواهد به مسائل نقض حقوق بشر و توقيف نشريات در ايران بپردازد.
به طور كلي به نظر مي‌رسد كه دولت ايران در صدد يك بازنگري اساسي در سياست هسته‌اي‌اش است. لاريجاني بعد از مذاكرات خود با سولانا اعلام كرده كه ايران تعليق غني‌سازي اورانيوم را بررسي مي‌كند. اين همان چيزي‌ست كه حكومت ايران به شدت از انتشار آن وحشت دارد؛ به هيچ عنوان شكست را نمي‌خواهد علني كند و به همين خاطر سعي در خفه كردن رسانه‌هاي داخلي ست تا خبر موافقت تعليق يا توافق‌هاي مشابه آتي كه عقب‌نشيني دولت ايران است، در رسانه‌هاي داخلي و بالطبع در جامعه بازتاب گسترده‌اي پيدا نكند.
نمي‌دانم ديدم نسبت به مسئله چقدر به واقعيت نزديك است؛ بايد منتظر ماند و ديد. ولي كاملا پيداست كه حكومت ايران از انتشار اخبار هسته‌اي روزهاي آينده در داخل واهمه دارد.